BriefeVersicherung (از ویکی)
نقل قول های زیر از مجموعه بیمه XXX است ، که هم اکنون در حال طراحی نقاط تبلیغاتی است. اینها همه اظهارات رسمی از صاحبنظران است!
از زمان جدایی از شوهرم ، تمام ترافیک لازم توسط وکیل من انجام شده است.
در همین حال ، گچ در بازوی راست من برداشته شده است.
من از کنار جاده دور شدم و نگاه کردم.
مرد تحت تعقیب پرش به داخل آب پرید و با وجود اینکه چندین بار از او سؤال شد ، دوباره ظاهر نشد.
علاوه بر این ، من قبل از اولین تصادف و بعد از آخرین من بدون حادثه سوار شدم.
یک عابر پیاده آمد. ناگهان از پیاده رو پیاده شدم و بعد از آن بدون کلمه ای زیر ماشین من ناپدید شد.
مجبور شدم فرم های زیادی را پر کنم که به زودی ترجیح می دهم شوهر محبوبم اصلاً فوت نکند.
در ضمن در بعضی از نقاط برف زده بود. این باعث شده جاده در بعضی از جاده ها لغزنده باشد. دلم می خواست ماشین را ترمز کنم. من تا آنجا که می توانم جنگیدم ، اما کمکی نکرد. به حصار برخوردید و بیهوش شد. نگرش من به پایان رسیده بود.
من روی یک مرد فرار کردم. او گناه خود را پذیرفت زیرا این مسئله قبلاً برای او اتفاق افتاده بود.
من نیز عصبی شده ام و با بیماری کاستریت شدید روبرو هستم.
وقتی به خانه برگشتم به طور اتفاقی وارد جاده املاک اشتباه شدم و یک درخت را لرزاندم.
نمی توانم بگویم چه کسی کیف پول من را سرقت کرده است زیرا هیچ کس نزدیک من نبود.
من را سوار کردم. ناگهان چند وسیله نقلیه از چپ و راست آمد. من نمی دانستم که در کجا و پس از آن تصادف کرد.
بلافاصله پس از مرگ شوهرم ، من بیوه شدم.
به گفته این متخصص ، ضرر و زیان باید بین 250،000 تا یک ربع میلیون باشد.
در شماست. نامه از 26 ژوئن شما درمورد محاسبه سهم جدید ، من را به خانم جوان ترویج كردید ، كه با این وجود فرضیات شرم آور را در ارتباط با نام اول من هاینز به وجود می آورد.
من ماشینم را در مقابل گاردریل سوار كردم ، واژگون شدم و به درخت سقوط كردم. سپس من کنترل اتومبیل خود را از دست دادم.
در تقاطع ، دورانی غیرقابل پیش بینی از نابینایی رنگ داشتم.
ماشین دیگر با مین برخورد کرد بدون اینکه به من بگوید که چه کاری انجام خواهم داد.
من با سرعت زیاد نزدیک می شدم قطب تلگراف. من یک دوره زیگزاگ را گذراندم ، اما قطب تلگراف به رادیاتور اصابت کرد.
حتی قبل از اینکه به آن ضربه بزنم ، متقاعد شدم که این پیرمرد هرگز به آن طرف خیابان نمی رسد.
زیرا پیاده نمی توانست ذهن خود را تشکیل دهد. [بالایصفحهایکهبایدسمتآنسوارشود،رفتم
یک وسیله نقلیه نامرئی از جایی بیرون آمد ، با من برخورد کرد و بعد از آن بدون ردی ناپدید شد.
پس از گذشت چهل سال رانندگی ، من روی فرمان فرو رفتم. [19659006] من تمام روز گیاهان خریداری می کردم. وقتی به تقاطع رسیدم ، ناگهان بوش به قسمت بینایی من رسید و دیگر نتوانستم وسیله نقلیه دیگر را ببینم.
وقتی که سعی کردم یک مگس را بکشم ، قطب تلفن را گرفتم.
دیدم چهره ای غم انگیز که به آرامی در حال شناور است. [آقا] به پشت بام ماشین من برخورد.
از آنجا که من به طور عادی جاده را راهنمایی می کردم ، احساس اضطراب را برای تسکین خود احساس کردم ، به همین دلیل من ماشین را در لبه متوقف کردم و به یک بوته مجاور رفتم. بعد از اینکه شلوارم را پایین آوردم ، حریف آمد و آن را از پشت با نوک انگشت به من داد.
شاهدان حادثه ضمیمه شده اند.
متأسفانه ، من مجبور شدم او را به غله برسانم ، یعنی. کولر را بگیرید سپس آن را به پهلو روی شیشه جلو اتومبیل ریختم.
استدلال های شما واقعاً ضعیف هستند. برای چنین بهانههای لنگ باید به دنبال احمق باشید ، اما به سختی آن را پیدا خواهید کرد.
ماشین پلیس به من سیگنال داد تا متوقف شود.
عابر پیاده ظاهرا هیچ ایده ای برای رفتن ندارد ، بنابراین من او را فرار کردم.
امروز برای اولین و آخرین بار می نویسم. اگر جواب ندهید ، من دوباره خواهم نوشت.
پسرم فرار نکرد. او فقط فرار کرد. به دلیل پیش نویس ، این زن از بین رفت.
ما هیچ درآمدی از دامداری نداریم. آخرین گاوها هنگام فوت شوهرم از مزرعه خارج شدند.
وقتی سعی کردم ترمزها را اعمال کنم ، ترمزها در آنجا نبودند.
من حرفه ای جوشکار هستم. رایانه شما در جای اشتباه ذخیره شد و "w" را از کار من خارج کرد.
من به بیمه عمر احتیاج ندارم.
ماشین من فقط مستقیم حرکت می کند ، که عموماً منجر به ترک جاده در یک منحنی می شود.
من به عقب در خیابان شیب دار سوار شدم ، یک دیوار املاک را شکستم و سوار شدم. یک خانه ییلاقی. تازه نمی توانستم به خاطر بیاورم که پدال ترمز در کجا متصل شده است.
سپس درخت کریسمس ناگهان آتش گرفت. شعله های آتش به پرده پخش می شود. با این حال ، شوهرم نتوانست حذف شود زیرا او فقط به دنبال یک سیاست خانوار به دنبال یک خانوار بود.
ماشین های ما در همان لحظه که ملاقات کردند دقیقاً تصادف کردند. زیرا من پول کافی ندارم. این قبض ها در یک طبل بزرگ ریخته می شوند ، که از اوایل هر ماه سه قبض چشم بسته را می گیرم. من این اسکناسها را بلافاصله پرداخت می کنم. من از شما می خواهم صبر کنید تا تعداد زیادی به شما ضربه بخورد.
متأسفانه ، پدر من قربانی علاقه شکار شد. تصور می شد وی گراز وحشی است و به سمت او شلیک شده است.
اسب بدون اطمینان از روشن بودن جاده ، در طول جاده فرار کرد.
برای جلوگیری از برخورد ، من به سمت ماشین دیگر سوار شدم. [19659006] مأمورین پلیس که این حادثه را ضبط کردند ، هر آنچه عروس من را می خواست ببینند نشان داده شده اند.
شیشه شکسته است ، بنابراین من یک تکه از پنجره می فرستم تا بتوانید بگویید که او از بین رفته است. [درسال19659006] من به شدت بیمار شدم و تقریباً دو بار درگذشتم. شما می توانید حداقل نیمی از سود مرگ را به من پرداخت كنید.
از آنجا كه من دیگر با شوهرم زندگی نمی كنم ، از شما خواهش می كنم كه نماینده خود را به عنوان رئیس خود بفرستید.
آیا من باید قبل از دریافت پول شوهرم را بكشم؟ [19659006] من مقصر این تصادف نبودم. زن جوان در دامن مینی مقصر بود. اگر مرد هستید ، هر توضیحی اضافی اضافی است ، اما اگر زن هستید ، به هر حال آن را نمی فهمید.
– Main.DietrichKracht – 29 دسامبر 2003
.

